درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان
|
سرگرمی
جمعه 19 خرداد 1391برچسب:, :: 2:55 بعد از ظهر :: نويسنده : محمدجواد
عصر جمعه (مونا زندی)، اتوبوس شب (كیومرث پوراحمد)، دیوار (محمدعلی طالبی) و حیران (شالیزه عارفپور) مهمترین فیلمهایی هستند كه مهرداد صدیقیان در آنها نقش آفرینی كرده است. او با بازی در فیلم اتوبوس شب نامش بر سر زبانها افتاد و جایزه بهترین بازیگر نوجوان جشنواره فیلم كودك و نوجوان همدان را برای بازی در این فیلم دریافت كرد.همچنین در جشنواره فیلم فجر، جشن خانه سینما و جشنواره فیلم پاسیفیك آسیا نامش در ردیف نامزدهای بهترین بازیگر نقش مرد قرار گرفت.
مهرداد صدیقیان متولد 1367 و دیپلمه ریاضی است. این بازیگر نوجوان هنوز در ابتدای راه است و فرصت زیادی برای پیشرفت دارد. گفتگو با مهرداد صدیقیان به بهانه اكران فیلم حیران انجام شد. در این چهار سال كه بازیگری را تجربه كردهای، نسبت به روز اول چقدر تغییر كردهای و چه نكات جدیدی یاد گرفتهای؟ احساس میكنم وسواسم روی نقشها خیلی زیادتر شده و بیشتر به ریزهكاریها توجه میكنم. در این مدت هر فیلمی برایم یك كلاس درس بوده و از هر كدام نكتهای آموختهام. الان تا فضا را باور نكنم نمیتوانم بازی كنم. خیلی چیزها سر صحنه اتفاق میافتد. كارگردان از بازیگرش چیزی را میخواهد كه شاید بازیگر با آن مشكل داشته باشد. من باید این تغییرات ایجاد شده توسط كارگردان را باور كنم. در مدت 4 سال در 7 فیلم بازی كردهای. كارنامهات نشان میدهد كه بازیگر گزیدهكاری هستی. نگران نیستی كه به خاطر گزیدهكاری خیلی از جذابیتهای بازیگری مثل شهرت را از دست بدهی؟ اگر گزیدهكار باشم، شهرت هم بتدریج برایم بهوجود میآید. فعلا ترجیح میدهم كمتر بازی كنم. دوست دارم وقتی برمیگردم و به كارنامهام نگام میكنم، كارنامه پرافتخاری داشته باشم. البته كار خیلی سختی است و سواد تئوریك بالایی میخواهد. باید سعی كنم در انتخابهایم اشتباه نكنم هر چند تا حالا اشتباه كردهام. تعریف تو از دانش تئوریك چیست؟ یعنی این كه بتوانم روی فیلمنامه و نقش تمركز كنم. اگر سینماشناس باشم میتوانم بفهمم كه این فیلمنامه پتانسیل لازم برای فیلم خوب شدن را دارد یا نه. وقتی با یك كارگردان فیلم اولی كار میكنی باید به فیلمنامه دقت كنی اما وقتی برای یك كارگردان باسابقه كار میكنی به یك فیلمنامه متوسط هم میشود اعتماد كرد. اتفاقا جالب است كه تا حالا بیشتر با كارگردانهای فیلمهای اول و دوم كار كردهای. بله، فیلمهای سفر مرگ (حسن آقاكریمی)، عصر جمعه (مونا زندی) و حیران (شالیزه عارفپور) فیلمهای اول این كارگردانها بودند. زم هریر هم دومین فیلم رویینتن بود. فیلم حیران برایت چه جذابیتی داشت كه پیشنهاد بازی در آن را پذیرفتی؟ وقتی فیلمنامه را خواندم دیدم قصه نو و خوبی دارد. مضمون عشق همیشه جذاب است و هیچوقت كهنه نمیشود. در موازات این عشق داستان مهاجر افغان برایم جذاب به نظر میرسید. بازی در نقش یك افغان برایم وسوسه برانگیز بود؛ همچنین نام رخشان بنیاعتماد كه به عنوان تهیهكننده در پروژه حضور داشت. حیران از نظر ویژگیهای شخصیتی چه تفاوتی با نقشهای دیگرت داشت؟ نقشهای قبلی كه بازی كردم همه برونگرا بودند. به عنوان مثال فیلمنامه دیوار یك داستان پر جنب و جوش داشت؛ اما حیران اولین نقش درونگرای من است. شخصیتی است كه خروش ندارد و داد و فریاد نمیكشد. مشكلات زیادی بر سرش ریخته و او با سكوتش مقاومت میكند. از این نظر با دیگر نقشهایم شمایل متفاوتی دارد. چطور به نقش یك جوان افغان نزدیك شدی؟ در شرایط زندگیام خیلی از این افغانها را میدیدم. به اقتضای نقش مجبور شدم با آنها بیشتر مراوده داشته باشم. یكی از كسانی كه به من در این راه كمك كرد سمیعالله عطایی بود. او یكی از دانشجویان خانم نغمه ثمینی است و سواد و فرهنگ خیلی بالایی دارد. درست بر خلاف آن تصور غلطی كه در كشور ما درباره مهاجران افغان وجود دارد. یادم میآید در جلسه مطبوعاتی حیران در جشنواره فیلم فجر، خیلی از لهجهات ایراد گرفتند. تا جایی كه یك تبعه افغان روی سن رفت و درباره لهجه توضیح داد. خودت فكر میكنی در بیان این لهجه چقدر موفق بودی؟ وقتی یك فرد افغان لهجه من را تایید میكند، دیگر حرفی در آن نیست. حیران وقتی كه با دوستان افغان خود صحبت میكرد لهجه افغانی داشت اماچون دانشجوی زبان فارسی بود با تهرانیها كاملا فارسی حرف میزد. در جلسه مطبوعاتی حیران همه دوست داشتند از فیلم ایراد بگیرند. یك بار یك تهیه كننده استرالیایی به من گفت اگر زبان انگلیسی را یاد بگیری میتوانی بیایی و خارج از ایران بازی كنی. من به او گفتم من نمیتوانم با لهجه شما صحبت كنم. او به من گفت لهجه هیچ وقت مانع درست بازی كردن نمیشود. تو دو بازی مشترك با زندهیاد «خسرو شكیبایی» داشتهای. یعنی فیلمهای «حیران» و «اتوبوس شب». جلوی شكیبایی بازی كردن برایت سخت نبود؟ من همیشه گفتهام كه او سخاوتمندترین بازیگر سینما بود. به خاطر این كه كم فروشی نمیكرد و برای بهتر شدن كار، تماما از خودش مایه میگذاشت. شكیبایی مثل كسی است كه دست بازیگر مقابلش را میگیرد و بالا میكشد. حتی اگر خودش آن پایین بماند. شكیبایی بینهایت با سخاوت بود. واقعا نمیدانم چطور توصیفش كنم. در فیلم اتوبوس شب از روز اول آنقدر با من صمیمی شده بود كه احساس نمیكردم، كنار خسرو شكیبایی بازی میكنم، احساس میكردم با یك دوست دارم همكاری میكنم كه هر وقت نیاز به كمك داشته باشم به من كمك میكند. شكیبایی وقتی جایزهاش را برای فیلم «اتوبوس شب» گرفت، گفت، این جایزه حق مهرداد صدیقیان بود. این حرف میتواند بزرگترین افتخار برای یك بازیگر باشد. بویژه وقتی آدم بزرگی مثل «شكیبایی» چنین حرفی بزند. این حرف به همان سخاوت شكیبایی ربط دارد كه جایزهاش را حق یك نفر دیگر میداند. در فیلم حیران من فقط در یك سكانس با شكیبایی همبازی بودم و از همان چند لحظه خاطرههای خوبی دارم نظرات شما عزیزان:
|
|||||||||||||||||
|